در حالی که نمی‌خواهم چیزهای مورد علاقه‌ام را در خانه‌ام رتبه‌بندی کنم (آنها صدای من را می‌شنوند!)، پانل‌های پرده کافه‌ای پارچه‌ای بورو ما قطعاً در پنج رتبه برتر قرار دارند. اگر دنبال می‌کنید (ممنونم!) می‌دانید که من سال‌ها و سال‌ها این پارچه را جمع‌آوری می‌کنم و مستقیماً از نمایندگی‌های پارچه ژاپنی خرید می‌کنم (عمدتاً در Etsy). هنگامی که من برای اولین بار شروع به جمع آوری کردم (شش سال پیش) در آنجا (متاسفانه) بحث بزرگی در مورد تخصیص در مقابل قدردانی وجود نداشت. همه ما از میلیون ها جهات احمق بودیم (و هنوز راه زیادی در پیش داریم). اما از آن زمان به بعد این گفتگو به یک مکالمه بسیار بزرگتر تبدیل شده است و من با آن آموزش دیده و توانمند شده ام. می‌ترسیدم چیز مورد علاقه‌ام – پارچه‌های چهارخانه نیلی دوخته شده با دست، برای من، یک خانم سفیدپوست در اورگان، ممنوع باشد. هر چه بیشتر در تفاوت بین قدردانی و تخصیص غوطه ور شدم، متوجه شدم که این تفاوت بسیار در مورد زمینه، تصدیق، آگاهی و اعتبار تاریخی است. قطعاً دارای تفاوت های ظریف است. مطلقاً برخی چیزها وجود دارد که به عنوان افرادی که اهل فرهنگی نیستند، عمدتاً سفیدپوستان، باید در شناخت اهمیت فرهنگی آن کوشا باشیم (یعنی عناصر معنوی یا مصنوعات غارت شده به دلیل استعمار). مهمتر از همه، اطمینان از اینکه این خریدها به نفع مردم فرهنگی است که یک قطعه از آن تولید شده است، حداقل حداقل است. من یک متخصص یا کامل نیستم، اما می‌خواستم مطمئن شوم که این چیزی است که به صحبت کردن و یادگیری آن ادامه می‌دهیم.

صنایع دستی بورو ریشه در روستاهای ژاپن در قرن نوزدهم دارد، جایی که مردم طبقه کارگر پارچه‌ها را به هم وصله می‌کردند تا لباس بسازند و همچنین سوراخ‌هایی را برای افزایش عمر پارچه/لباس‌ها ترمیم کنند. این بیشتر نیلی، چهارخانه و جین است و هیچ دو تکه ای شبیه هم نیستند. این تکنیک دست دوخت بسیار با من طنین انداز می شود، عمیقا، زیرا همه ما پر از سوراخ هستیم و نیازی به حذف کامل نداریم، فقط نیاز به ترمیم با عشق داریم. قطعات تحویل داده می‌شوند، هرگز بیرون ریخته نمی‌شوند، فقط برای سال‌ها، دهه‌ها روی آن‌ها کار شده و کار شده است. این کاملا غیرقابل تکرار، سودمند و بسیار خاص است. طراحی و فرهنگ ژاپنی چیزی جز الهام بخش نیست، و حتی این توصیف کننده نیز احساس کوتاهی و لنگ دارد.

READ  ده دانش آموز از دانشکده هنرهای تجسمی پروژه های سال آخر خود را ارائه می دهند

هنر خوب هنر خوب است و طراحی خوب طراحی خوب است. وقتی ما آن را دوست داریم، همه باید بتوانیم آن را (از لحاظ اخلاقی) جمع آوری کنیم و با شناخت منبع، آگاهی از این صنعت و شادی، آن را به اشتراک بگذاریم. من فکر می‌کنم میلیون‌ها راه برای انجام این کار درست و نادرست وجود دارد، هدف این است که واقعاً در مورد آن فکر کنیم و سعی کنیم از فرهنگی که این قطعه را ایجاد کرده حمایت مالی کنیم (به عنوان مثال می‌توان جواهرات بومی را از یک سازنده بومی خریداری کرد در مقابل از یک سازنده بومی. جایی مثل افراد آزاد). باز هم می‌دانم که میلیون‌ها چیز برای یادگیری دارم و همیشه آن را درست متوجه نمی‌شوم (و با دانستن اهمیت آن در صحبت کردن در مورد آن احساس آسیب‌پذیری می‌کنم) اما می‌خواستم مکالمه را تشخیص دهم و بدانم که همیشه چیزی است که ما فکر می‌کنیم. در باره. همچنین، اگر خرده‌فروش بزرگی هستید که این را می‌خوانید، لطفاً سعی نکنید نسخه‌ای از این را انجام دهید، کار نمی‌کند یا خوب به نظر نمی‌رسد – عتیقه‌جات/ قدیمی کشورهای دیگر متعلق به ما نیستند که بتوانیم آن را کپی کنیم.

می‌دانستم که می‌خواهم این پارچه‌ها را در این خانه به نمایش بگذارم – اما کجا/چگونه و چه چیزی واقعاً منطقی است؟ آنها به اندازه کافی قوی نیستند که بتوانند اثاثه یا لوازم داخلی داشته باشند (شاید یک نیمکت اما نه چیزی که زیاد مورد استفاده قرار گیرد) و همانطور که می دانید من سعی کردم آنها را به عنوان پرده در جایی آویزان کنم – برای پوشاندن ماشین لباسشویی / خشک کن، زیر سینک پودری دامن روشویی و غیره. اگر به اندازه کافی با هم کار می کردم، رویاهای دوختن آنها را داشتم آدام پوگ و آنها را به یک بیانیه هنری واقعی تبدیل کردم، اما به هر دلیلی به نظر من کاملاً درست نبود.

READ  Studio Dlux دفتر ریودوژانیرو را برای گروه تحریریه Grupo روشن می کند

بنابراین یک روز داشتم با گذاشتن پرده های کافه در لبه عمیق پنجره های دوتایی اتاق نشیمن مشغول بازی بودم. این دو پنجره دارای یک آستانه تقریبا 10 اینچی هستند زیرا دیوار باید ضخیم باشد تا مسیر درهای دیدنی را در خود جای دهد. من یک تکه پارچه را روی یک میله کشش آویزان کردم و واقعاً آن را دوست داشتم (بالا را ببینید). این یکدفعه باعث شد عمق پنجره معنا پیدا کند. سپس در حالی که خانه را نهایی می کردیم، من هنوز با بورو قدیمی خود بازی می کردم – یک بالش؟ کمری بلند برای مبل؟ بالش‌هایی برای گوشه غذاخوری، اما این احساس می‌کرد که من چیزی بسیار خاص را برمی‌دارم و آن را به یک وسیله تزئینی روزمره تبدیل می‌کنم. بنابراین من گوشی Boro را قطع کردم و وقتی نور از بین رفت، گفتم: “اوه بله، او آنجاست”. فقط آواز خواند و به زیباترین شکل برجسته شد.

بنابراین مسئله این شد که ما دو پنجره کناری داریم، اما اندازه کافی از یک پارچه برای مطابقت ندارد. بنابراین ما با داشتن دو پارچه مختلف یکی روی هر پنجره بازی کردیم و خیلی خوب به نظر می رسید. ما به اندازه کافی هر کدام را داشتیم تا آنها را از وسط تقسیم کنیم و “پرده” کافه های سنتی تری بسازیم.

اما به محض اینکه در کنار هم قرار گرفتید، زیبایی الگوی لحافی را از دست دادید. وقتی گوشی را مانند یک پنل آویزان کردیم، قدرت بسیار بیشتری داشت. بنابراین تصمیم گرفتیم آنها را مانند تابلوهای هنری به جای پرده های کافه آویزان کنیم.

READ  گلوسیر گل سرسبد لندن را در قدیمی ترین ساختمان کاونت گاردن افتتاح می کند

ما زبانه ها را با پارچه دزدیده شده از Boro دیگری که بیشتر داشتیم، روی آن دوختیم (یعنی چسب). و ما اندازه را برش دادیم تا تقریباً کاملاً مطابقت داشته باشد بدون هیچ گونه لبه زدن در جایی. ما مجبور شدیم اینجا یا آنجا سوراخی ایجاد کنیم، اما واضح است که این بخشی از زیبایی است.

عکس توسط کیتلین سبز

من نمی توانم به شما بگویم که چقدر اینها را دوست دارم. عشق. من همچنین دوست دارم که این پانل ها با آن رقابت نمی کنند پارچه فروشی تزئینی روی درهای خوش منظره که سبک خنثی و سنتی تر است (منظور من را در نمایش خواهید دید:)). این ترکیب واقعا هدفمند و در عین حال جالب به نظر می رسد. همیشه خوب است وقتی احساس می کنید که یک عنصر طراحی را به گونه ای میخکوب کرده اید که کاملاً شما احساس می کنید.

اعتبار تصویر افتتاحیه: عکس توسط کیتلین گرین

دیدگاهتان را بنویسید