یک بازی بسیار سرگرم‌کننده و خطرناک که می‌توانید انجام دهید به این صورت است: «اگر می‌توانستید انگشتانتان را فشار دهید، فوراً چه چیزی را در اتاق خود تغییر می‌دهید؟» پاسخ ارزش پیگیری دارد. اکنون، قبل از اینکه واقعاً چیزی را تغییر دهید، آن بازی را بارها و بارها در طول ماه‌ها انجام دهید و اگر پاسخ همچنان همان است، سپس اگر/وقتی می‌توانید آن را تغییر دهید (من مطمئن نیستم که آیا این به معنای “برنده شدن” است یا خیر. یا “بازنده”، اما شما پاسخ را می دانید). وقتی این رنگ را انتخاب کردیم، 80% مطمئن بودم که همان رنگ است – نه 100%، اما به اندازه کافی اعتماد به نفس داشتم که 2500 دلار و 2 روز برای انجام آن صرف کنم (خیلی گران بود زیرا دو جلای متفاوت داشت و ما رنگ آمیزی کردیم. سقف نیز). اما من نتوانستم بهترین و واضح ترین قانون رنگ را به خودم یادآوری کنم – نمونه های کوچک کمی از رنگ را نشان می دهند، یک اتاق کامل مقدار زیادی رنگ را نشان می دهد. به عبارت دیگر، هر رنگی که در رنگدانه باشد، وقتی بزرگتر می شود، بیشتر می شود (در حال حاضر بسیار “دوه” به نظر می رسد). من واقعاً، واقعاً، واقعاً این اتاق را دوست دارم. در شب، من عاشق این رنگ هستم (دیبونیر توسط Sherwin-Williams) و زمانی که هوا فوق العاده ابری است و من در رختخواب راحت هستم، آن را دوست دارم. این برای اتاقی که نور طبیعی زیادی دریافت نمی کند و شما می خواهید احساس راحتی و گرمی در آن داشته باشید، عالی است. اما این اتاق خیلی خوب است و وقتی نورگیرها باز هستند و اتاق پر از نور می شود، برای من فقط 30٪ پررنگ و شدید است (در واقع آن را فقط با یک کت دوست داشتم، اما بعد از دومی عصبی شدم اما اینطور بود خیلی دیر).

TWIST: چرا من حتی به رنگ آمیزی مجدد فکر می کنم؟

قرار بود منتظر بمانم و با آن کنار بیایم (باز هم، آنقدر بد نیست که بتوانم آن را در برنامه طراحی یا بودجه خود قرار دهم) اما بعد اتاق رختشویی برادرم را با جادویی ترین رنگ رنگ کردم. مراسم توسط شروین-ویلیامز، و در حالی که تمام جلوی کابینت ها آویزان بودند، در اتاق خانواده (اتاقی با نور بسیار شبیه به اتاق خواب ما) در حال خشک شدن بودند، وارد شدم و بلافاصله چنین گفتم: «اوه عزیزم، این رنگ است، دقیق رنگی که در اتاق خوابمان دنبالش بودم.» می‌بینید که Eventide می‌تواند در دوزهای کوچک خاکستری یا پاستلی به نظر برسد، بنابراین وقتی به آن فکر کردم می‌ترسیدم که افسرده‌کننده یا حتی خیلی بچه‌گانه به نظر برسد، اما وقتی آن را در یک اتاق پر می‌گیرید بسیار آبی‌تر می‌شود، و با تمایلات افسرده‌کننده صفر بسیار خوشحال‌تر می‌شود. همه. این فوق‌العاده آرامش‌بخش، شاد، آرام و در عین حال یک رنگ است – یک رنگ خنثی معمولی نیست (آبی برای من خنثی است LOL) و وقتی آن را دیدم، اکنون آن را در اتاق خوابمان می‌خواستم.

READ  این سازنده محتوا خانه‌ای ورق‌خورده‌ای خرید که معلوم شد قطار شکسته شده است — آیا از این کار پشیمان است؟

اما اعتماد به نفس رنگ من در حال بهبود است. من احساس می‌کنم که «انتخاب‌کننده» من سال گذشته خاموش بود و تازه دارد راه بازگشت را پیدا می‌کند. بنابراین من از گرچن خواستم تا رنگ را روی دیوارها فتوشاپ کند، با این امید که 95٪ اعتماد به نفس داشته باشم. اوه و در اینجا یک واقعیت جالب وجود دارد، تنها راه برای احساس اطمینان 100٪ در مورد رنگ این است که قبلاً کل اتاق را در نوری مشابه رنگ آمیزی کرده باشید. رنگ‌های بسیار زیادی وجود دارد که فکر می‌کردم «مه» هستند، تا اینکه در اتاقی روی چهار دیوار قرار گرفتم. مه همیشه سبز نمونه دیگری است مطمئناً چند سال پیش رنگ سال بود، اما من آنقدر به آن علاقه نداشتم تا زمانی که اتاق خانواده برادرم را با آن رنگ رنگ آمیزی کردیم و خداروشکر، هر بار که وارد خانه می شوم احساس می کنم “این رنگ بسیار زیبا و عالی است. “

به هر حال، اینجا اتاق خواب من در SW Eventide است.

گزینه شماره 1: رویداد با سقف سفید

همه، من می دانم که آنقدرها متفاوت نیست، اما فقط آن را کمی عقب می اندازد و آرامش بخش تر است. من متقاعد نیستم که با چاپ تخت آن را دوست دارم، اما آن تخت در شخص IMHO خیلی بهتر به نظر می رسد. اما Eventide در واقع برای حالاتی که من در اینجا می خواهم بسیار بهتر به نظر می رسد. البته، اگر در حال رنگ آمیزی مجدد هستیم، این فرصت را داریم که سقف را دوباره به رنگ سفید رنگ کنیم (و نه آنقدر سرد، کمی گرمتر). من نورگیر روی سقف های سفید را ترجیح می دهم اما مطمئن نیستم…

READ  طراحان داخلی می گویند حداکثر گرایی و "تصفیه آرام" برای سال 2024

خوشم می آید. زیاد. هنوز در مورد سقف سفید مطمئن نیستم و می‌خواهم مطمئن شوم که با استفاده از پنجره‌ها آن را دوست دارم…

گزینه شماره 2: Eventide با سقف سفید و تریم

در اینجا می توانید ببینید که اگر تزئینات علاوه بر سقف، به رنگ سفید نیز در می آمد، چه شکلی می شد. من واقعاً فکر می کردم که قرار است این را دوست داشته باشم، اما اتاق را شلوغ تر می کند و یک نه محکم و فوری بود. حالا شاید اگر رنگ سفید کمی گرم‌تر یا خاکستری‌تر بود، نمی‌دانم… شاید پنجره‌ها و درهای زیادی وجود داشته باشد که بتوان اطراف را اصلاح کرد. برای من کنتراست این اتاق خیلی زیاد است.

خوب است، اما… مورد علاقه من نیست…

گزینه شماره 3: رویداد همه جا سیل شد…

او آنجاست. دیوارها، سقف و تزئینات – همه Eventide. من حتی به کاهش آن به 75٪ فکر کرده ام (بنابراین مقداری رنگ سفید به آن اضافه کنم) اما دوباره، این روزها از انجام هر کار اشتباهی عصبی هستم (من احساس می کنم از بسیاری جهات شجاع هستم، اما فقط از اشتباه گرفتن رنگ های رنگ خسته شده ام، که حالا که به آن فکر می کنم فقط سفید ما در اتاق نشیمن و خاکستری/طوسی در اتاق خانواده بود، بدون انتظار و درب ورودی قرمز…).

حالا وقتی به عکس‌های کنار هم نگاه می‌کنید، موافقم که Debonaire بیشتر POP می‌کند، اما این را در نظر بگیرید: نسخه فتوشاپ شده در سمت راست، حرکت نور روی دیوارها را مانند Debonaire ندارد، اما به این دلیل است که اینطور نیست. یک عکس واقعی؟ آیا همه آن سایه‌های زیبا و نقاطی که روشن‌تر/تاریک‌تر هستند هنوز هم با Eventide اتفاق می‌افتند؟ (من اینطور فکر می کنم، درست است؟). بنابراین اگر مجبور باشم بین این دو «عکس» یکی را انتخاب کنم، Debonaire را انتخاب می‌کنم، اما قول می‌دهم که زندگی در این اتاق خیلی شدید است، بنابراین من شخصاً Eventide را می‌خواهم.

READ  OverUnder ساختمان دیدنی بوستون را به اقامتگاه یک خانواده تبدیل می کند

وقتی به این طرف اتاق نگاه می‌کنم، آرزو می‌کنم که ای کاش بیشتر از رنگ‌های برجسته در اینجا استفاده می‌کردم، اما شخصاً دوست دارم که محدود و ساده باشد – فقط رنگ‌های آبی، چوبی، و کمی ارغوانی.

BTW روز پیش تصادفاً چند کامنت (نه اینجا) در مورد خودم خواندم که البته بلافاصله پشیمان شدم. اگر در مورد فرآیند طراحی من قضاوتی دارید، از جمله اگر/وقتی چیزها را تغییر دهم، کاملاً می توانم آن را ببینم. من فکر می‌کنم واقعاً مفید است که بدانیم به معنای واقعی کلمه همه، مهم نیست که یک نفر چند سال تجربه داشته باشد، در زمینه کاری خود تلاش می‌کند و شکست می‌خورد (مخصوصاً زمانی که ریسک می‌کند) و یا باید هرگز آن را با صدای بلند اعتراف نکند یا باید آن را دوباره انجام دهد و به دست بیاورد. تا از آن بیاموزیم برای من، اولی یک گزینه نیست (شخصیت من به من اجازه نمی دهد که در درونم چیزهایی را حفظ کنم)، بنابراین انتخاب می کنم که دومی را به طور عمومی انجام دهم (که اغلب برای من دردناک است، اما این راهی است که من راحت تر از آن استفاده می کنم. ). اما اگر امیدوار هستید که یک خلاق یا طراح وجود داشته باشد که همه چیز را برای اولین بار به خوبی انجام دهد، این به سادگی درست نیست و هرگز درست نخواهد بود. آنها احتمالاً آن نوع بستری را ندارند که بتوانند به طور عمومی آنها را بپذیرند. 🙂

*عکس های اصلی توسط کیتلین گرین

دیدگاهتان را بنویسید